"آنها امیدشان حقوق بشر بود. میگفتند حقوق بشر آزادش میکنه. هیچ مهم نبود رضایت من. هیچ امیدی به خداوند و به من نداشتند. ما مهم نبودیم براشان. خیلی راحت شدم خیلی خوشحالم. خیلی راحت شدم که انتقام بچهام را گرفتم. احساس میکنم سبک شدم...الان خیلی خیلی راحت شدم." مادر احسان
این جملات واسه همه اونایی که تلاش کردن بهنود حلق آویز نشه به منزله شکسته!
یعنی راه رو اشتباه رفته بودن...
یعنی نمیدونن اینجا کجاست....یعنی هنوز درک درستی ندارن از جامعشون...
بهنود رفت....به خاطر امید به حقوق بشر یا به خاطر این تحجر فکری یا قوانین متوحش یا اشتباه در طرز بیان صورت مسئله؟
باید به این باور رسید که ما ملتی به غایت عقب افتاده ایم...
این یک فانتزی خوش آب و رنگه که فکر کنیم ما بالغیم!
باید پذیرفت که جهل زیر این خاک ریشه دوونده ...
صورت مسئله درست طرح نشد و نتیجه باخت بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر