۱۳۸۸ بهمن ۳۰, جمعه

مامورها هم عاشق می شوند


با این نظر عده ای که گفته اند " به رنگ ارغوان نمایشی فوق العاده از توان نیروهای اطلاعاتی کشور است "موافق نیستم اما به نظرم به رنگ ارغوان نمایشی از قدرت فیلم سازی فراموش شده در ایران است.
برای آنهایی که فیلم ها و سریال های ساخته شده در زمینه سازمان های اطلاعاتی امریکا را دیده اند (به طور خاص سریال الیاس که بر قدرت خارق العاده سیا تمرکز دارد)،این نمایش نه تنها جذاب که گاه مضحک هم به نظر می آید اما به نظر من قدرت فیلم جایی به دور ازاین جذابیت ظاهری متمرکز است.
پرداختن به سوژه وزارت اطلاعات با این وسعت و حبس چندین ساله فیلم در بایگانی توقیفی ها شاید در قدم اول باعث جذب تماشاگر به سینما باشد اما در انتهای فیلم هستند عواملی که شاید مخاطب را به تماشای دوباره فیلم بکشانند.
از تیتراژ آغازین تا بازی های تاثیرگذار و فضاها و نحوه روایتگری ... همگی فیلم را از جنس دیگری ساخته اند...جنسی که بالاتر از کلاس سینمایی چند سال اخیر ایران است.


۱۳۸۸ بهمن ۲۴, شنبه

من اینجام و یخ نزدم


مدتهاست که ننوشته ام...سایه شدم...انگار نیستم...غرقم،گمم!
هرروز به خودم میگم امروز رو می نویسم...امروز مال نوشتنه...باز چندین روز میگذره و به خودم میام و میبینم که ننوشتم...بازهم نبودم...
گم شدم تو اوج روزمرگی ها ... مثل آدمهایی که اسیر سرما و کولاک میشن و هی به هم میگن: باید بیدار بمونی. تا یخ نزنی...باید بیدار بمونی...
تا حالا کولاک رو دیدی؟ حرکت پیچ در پیچ برف و سرما رو دیدی؟ صدای زوزه ی وحشت رو وسط ناکجا آباد تماشا کردی؟
من مقیاس خیلی کوچیکش رو دیدم و تو همون مقیاس کوچیکش وحشت بزرگش رو تخمین زدم...
واسه همینه که دارم مقاومت میکنم...اومدم تا بنویسم که من هستم...گرچه خسته اما بیدار!
من اینجام و بر میگردم!



عطر تو


عطری که به خود می زنی
یک موسیقی
جاری است
و امضای شخصی توست
که جعل کردنش غیر ممکن است!

نزار قبانی