۱۳۸۸ آذر ۲۸, شنبه

پائيز رفت


پائيز رفت...
با همه بديهاش دوست داشتني بود چون باهاش روزهاي زندگي ما رفت...زندگي من و تو...
دوستش داشتم به خاطر تمام سختياش...به خاطر غير مترقبه هاش ...
به خاطر طعم گس خرمالوش...به خاطر انار دون كردن و غرق تماشاي دونه هاي انار شدن...
به خاطر شب نشينياش...
به خاطر گل هاي تراس كه نذاشتن خزون به خونه ما برسه...
به خاطر تو...
به خاطر من...
به خاطر دلتنگياش...