۱۳۸۸ مرداد ۱۷, شنبه

باغچه ما


تبری برداشتی و بر ریشه ات می کوبی
ریشه ای نه چندان محکم اما با قدمت
تخریب و نابودی اغلب در کوتاه زمانی میسر خواهند بود
اما برای در خاک کردن این ریشه ضعیف آیا فرصتی خواهد ماند؟
ریشه ات از زیر خاک با ریشه های دیگران پیوندی بس دیرینه دارد...
باغچه را در هم میکوبی با آن تبر ستبرت...
جواب گلها را چه خواهی دادی؟
گلهای باغچه پژمرده اند و تو نمیبینی...
اتفاقا این روزها کاشت هم داری
کاشت کینه...بغض...نفرت
دلم برایت میسوزد...برای حقارتت...برای دستپاچگیت...برای این همه بی خردی و قدر ناشناسیت...
روزی نیست که در وجدان باغچه محاکمه نشوی
روزی نیست که اینجا...پیش من ... دادگاهی نشوی...
اما هیچ کس عهده دار وکالت تو نخواهد بود...
و تو تنهایی
تو...تنها ...عهده دار آتش زدن باغچه ای...
و ما باغچه نشینان تاوان رذالت های تورا پس خواهیم داد...


پی نوشت:برداشت ازاین مطلب آزاد است!
لطفا سئوال نفرمایید...



۱ نظر:

  1. سلام از اونجايي كه برداشت از اين نوشته آزاد مي باشدو مدتي اندك (نزديك به 30 سال ) است كه ازادي يك نوع فعل حرام در دين و واجبات آن به حساب مي آيد اينجانب اظهار نظر نمي فرمايم.

    پاسخحذف