۱۳۸۸ آبان ۲۳, شنبه

گل گلدون من


رفتیم با چه ذوق و شوقی گلدون خریدیم و تراس رو گلکاری کردیم.
شد پاتوق گنجشکا و کبوترا!
میان میششنن دور گلدونا و با هم گپ می زنن هرزگاهیم یه نوک به گلهای بی زبون من میزنن...
حالا این وسط از صبح که میرم تا عصر که برگردم خونه ، لا به لای این همه کار و فکرو خستگی و ترافیک باید نگران گلهای تو گلدونم باشم!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر