۱۳۸۹ شهریور ۲۶, جمعه

واستا دنیا


آهای دنیا...کجا میری... تو میری و ما هم مبهوت رفتنت داریم پشتت میدوییم ... خدارو خوش نمیاد با این سرعت می گازی...
گاهی یه نیش ترمزی بزن ...اصلا تو یه ایستگاهی واستا... بذار ما هم بهت برسیم...گاهی نفسی تازه کنیم
کجا میری با این عجله...؟کجا میبری آدمها رو؟ اینها که میبری با خودت با این سرعت، هرکدوم به یه جا...همه از مان...تیکه تیکه مون کردی دنیا...کجا میری؟
مثل برق باد میری... همه رو مثل باد از ریشه کندی و میبری ...هر کس رو یه جا پرت میکنی ...
میدونی چه سخته ریشه کردن؟میدونی چه دردی داره وقتی از ریشه میکنی و میبری...میدونی باز چقدر زمان لازمه تا از نو تو یه خاک دیگه ریشه کنن؟
واستا دنیا...اینا که میبری ریشه هاشون از زیر خاک میرسه به ریشه های ما... داری نابود میکنی هرچی زیر این خاک بود...
واستا دنیا ... امون بده تا نفسی تازه کنیم
چقدر سخته دل کندن ... چه میکنی با دل ما

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر